گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
173 . آیه (دقت فوقالعاده در احترام به پدر و مادر)
اشاره



وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ
لَهُما قَوْلًا کَریماً پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هرگاه یکی از آنها یا هر دو آن ها، نزد تو، به
سن پیري برسند کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنها بگو. ( 23 / اسراء)
وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَۀِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَ غیراً بالهاي تواضع خویش را در برابرشان از محبت و لطف
فرود آر و بگو پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده. ( 24 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
دارد و امر و فرمان قطعی و محکم و پایان دادن به چیزي را میرساند و این نخستین تأکید در این « امر » مفهوم مؤکّ دتري از « قَضاء »
که مسلمان و کافر را شامل میشود، تأکید « والدین » ، که هر گونه نیکی را دربرمیگیرد و همچنین « احسان » مسأله است. مطلق بودن
دیگري در این جمله است. در حقیقت در دو آیهاي که گذشت، قسمتی از ریزهکاريهاي برخورد مؤدبانه و فوقالعاده احترامآمیز
فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو میکند: 1 از یک سو انگشت روي حالات پیري آنها که در آن موقع از همیشه نیازمندتر
به حمایت و محبت و احترام هستند گذارده، میگوید: کمترین سخن اهانتآمیز را به آنها مگو. آنها ممکن است بر اثر کهولت به
جایی برسند که نتوانند بدون کمک دیگري حرکت کنند و از جا بر خیزند و حتی ممکن است قادر به دفع آلودگی از خود نباشند،
در این مواقع آزمایش بزرگ فرزندان شروع میشود. آیا وجود چنین پدر و مادري را مایه رحمت میدانند و یا بلا و مصیبت و
2 از سوي دیگر قرآن میگوید: در این هنگام به آنها اف مگو، یعنی اظهار ناراحتی و ابراز تنفر مکن و باز اضافه ( عذاب. (صفحه 9
میکند با صداي بلند و اهانت آمیز و داد و فریاد با آنها سخن مگو و باز تأکید میکند که با قول کریم و گفتار بزرگوارانه با آنها
سخن بگو که همه آنها نهایت ادب در سخن را میرساند که زبان کلید قلب است. 3 از سوي دیگر دستور به تواضع و فروتنی
میدهد، تواضعی که نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چیز دیگر. 4 سرانجام میگوید: حتی موقعی که روبه سوي درگاه خدا
( میآوري پدر و مادر را (چه در حیات و چه در ممات) فراموش مکن و تقاضاي رحمت پروردگار براي آنها بنما (صفحه 10
صفحه 56 از 369
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
زنجیرهاي از مقررات انسان ساز
در این آیات که زنجیرهاي از مقررات انسان ساز را ترسیم میکند و یک رشته از رواها و نارواها و بایدها و نبایدها را به تابلو
میبرد، نخست از توحید و یکتاپرستی آغاز میکند و میفرماید: وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ و پروردگارت مقرر فرمود که جز
منظور این است که: و پروردگارت فرمان قطعی داد که … و ،« اِبن عَبّاس » و « قَتادَه » ،« حَسَن » او را نپرستید. به باور گروهی از جمله
میگوید: و پروردگارت سفارش فرمود که تنها او را بپرستید و « مُجاهِد …» پروردگارت لازم و واجب ساخت که ،« اَنَس » به باور
جز او را نپرستید. وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً و نیز مقرر فرمود که درباره پدر و مادر نیکی کنید. إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما
هان اي انسان! اگر پدر و مادرت یا یکی از آن دو، نزد تو ماندند و به کهنسالی رسیدند … این سفارش بدان جهت است که انسان
با رسیدن به کهنسالی از جهاتی به سان کودك میشود و نیاز به یاري و حمایت پیدا میکند. با اینکه رعایت احترام پدر و مادر در
سراسر زندگیشان لازم است، بدان جهت در آیه شریفه تنها به دوران پیري آنها اشاره رفته است که انسان در مرحله سالخوردگی
نیاز بیشتري به خدمت و یاري پیدا میکند؛ از این رو به ویژه احترام به آنان در این مرحله را یادآور میگردد. آیه مورد بحث به
سان این آیه است که در مورد مسیح علیهالسلام میفرماید: (صفحه 11 ) وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا (… 1) و او در گاهواره به
اعجاز و در کهنسالی به وحی سخن میگوید. با اینکه همه انسانها در مرحله پیري سخن میگویند و این مطلب ویژه مسیح نیست،
بدین صورت یادآوري میکند که او به خواست خدا زنده میماند تا به مرحله کهنسالی میرسد و آنگاه در آن سن و سال نیز، با
2) در آن روز فرمانروایی از آن خداست. با ) « لأمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّهِ 􀁴 وَ ا » : مردم سخن میگوید. و نیز در آیه دیگري از این نمونه میفرماید
اینکه فرمانروایی همه جا و هماره از آن خداست، با این وصف در آیه شریفه روشنگري میکند که در روز رستاخیز فرمان و
فرمانروایی تنها از آن اوست و بس، چرا که در آن روز دیگر فرمانروایی براي کسی جز او نخواهد بود. به باور پارهاي تفسیر آیه این
است که اگر تو فرزند انسان، به مرحله تکلیف رسیدي و پدر و مادرت نزد تو بودند و افتخار خدمت آنان را داشتی، کمترین اهانت
بر آنان روا مدار. فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ پس به آنان کمترین اهانت روا مدار و اف مگو. حضرت رضا علیهالسلام از ششمین امام نور
3) اگر خدا در هشدار از ستم و اهانت ننمودن به ) .« لَوْ عَلِمَ اللّهُ لَفْظَ ۀً اَوْجَزَ فی تَرْكِ عُقُوقِ الْوالِدَیْنِ مِنْ اُفٍّ لأََتی بِهِ » : آورده است
پدر و مادر، واژهاي کوتاهتر و چکیدهتر از این واژه پر معنا سراغ داشت و میدانست، همان را به کار میبرد. در روایت دیگري
1. سوره آل عِمْران، ***** ( آمده است که: اَدْنَی الْعُقُوقِ اُفٌّ وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ لَفْظَ ۀً اَوْجَزَ فی تَرْكِ عُقُوقِ الْوالِدَیْنِ مِنْ اُفٍّ لََأتی بِهِ.( 4
4. تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 285 . (صفحه 12 ) کمترین مرحله . 3. تفسیر تِبْیان، ج 6، ص 466 . 2. سوره اِنْفِطار، آیه 19 . آیه 46
نافرمانی و بیداد در حق پدر و مادر، گفتن و به کار بردن همین واژه است؛ و اگر خدا چیزي کوتاهتر و ناچیزتر از آن در ترك
اهانت به آنان میشناخت، آن را میآورد و هشدار میداد. و نیز در روایت آوردهاند که: اهانت کننده به پدر و مادر و ستمکار در
فَلْیَعْمَلِ الْعاقُّ ما یَشاءُ اَنْ یَعْمَلَ فَلَنْ یَدْخُلَ » . مورد آنان، هر کاري میخواهد انجام دهد، امّا بداند که هرگز وارد بهشت نخواهد شد
در این مورد میگوید: « مُجاهِد » . 1) با این بیان منظور این است که پدر و مادر را هرگز نباید آزرد، چه زیاد و چه اندك ).« الْجَنَّۀَ
منظور آیه این است که: اگر پدر و مادرت به مرحلهاي از کهنسالی رسیدند که کنترل نداشتند و لباس خود را آلوده کردند، نباید از
آنان اظهار تنفّر کنی، بلکه باید به یاد داشته باشی که تو را در کودکی تر و خشک کردهاند و تو همانگونه رفتار کنی. به نظر
در برابر پدر و مادر بدان جهت است که فرد خشمگین زیاد آن واژه را به کار میبرد « اُفّ» میرسد که هشدار قرآن از به کار بردن
اِبن » . به مفهوم چرك میان انگشتان است « تُفّ» و « اُفّ» میگوید: دو واژه « ابو عُبَیْدَه » . و این واژه نشانگر خشم و نفرت گوینده است
آن را چیزي ناخوشایند تفسیر میکند. و به باور پارهاي، به مفهوم چیز بد بو و داراي بوي ناخوشایند است. وَ لا تَنْهَرْهُما و ،« عَبّاس
صفحه 57 از 369
آن دو را با تندي و فریاد مرنجان و بر سرشان فریاد مزن. به باور پارهاي منظور این است که: آنان هرآنچه از تو خواستند و در توان
. داري، به آنان بده و درنگ مکن. این فراز به سان آن آیه است که میفرماید: ***** 1. تفسیر سَمَرْقَندي، ج 2، ص 264 و 265
1) وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَریماً. و با آنان با گفتار سنجیده و ظریف و بزرگ منشانه سخن بگو و از ).« وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ » ( (صفحه 13
گفتار نادرست و بیهوده در برابر آنان بر حذر باش و بدین وسیله آنان را گرامی دار و مورد مهرشان قرار ده؛ چرا که گفتار پسندیده
میگوید: در برابر پدر و مادر به « سَعید بن مُسَیَّب » . و درست در حقیقت نشان گرامیداشت کسی است که انسان با او سخن میگوید
سان برده و خدمتگزاري گناهکار، که در برابر سرورش ایستاده است، سخن بگو.
باز هم نیکی به پدر و مادر
در ادامه سخن در این مورد میافزاید: وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَۀِ و در برابر آن دو، تا آنجایی که در توان داري، از نظر
نه به مفهوم ذلّت و خواري، که به مفهوم تواضع و ،« ذُلّ » گفتار و عملکرد فروتنی کن و بال تواضع و کوچکی را فرو آور. واژه
فروتنی و نرمی است و تعبیر فرود آوردن بال و پر فروتنی در برابر آنان، پرندهاي را در نظر انسان مجسم میسازد که با گشودن بال
مهر و محبّت جوجههاي خود را پناه میدهد؛ و بدین سان آفریدگار هستی به انسان سفارش میکند که با گشودن بال و پر مهر و
احسان پدر و مادرت را زیر بال فروتنی و محبت گیر، درست همانگونه که آنان در دوران کودکی تو، بالهاي مهر و لطف
هرگاه بخواهد کسی را رعایت کننده حرمت پدر و مادر « عرب » خویشتن را بر سرت گشودند و تو را پروردند. گفتنی است که
بخواند و بگوید: او در برابر پدر و مادرش پرمهر و نرمخوست، میگوید: او، هماره بال فروتنی خود را، از سر مهر و محبت، در برابر
از حضرت صادق علیهالسلام .« قالُوا هُوَ خافِضُ الْجَناحِ » ( آنان فرود آورده است، ***** 1. سوره ضُ حی، آیه 10 . (صفحه 14
آوردهاند که در تفسیر آیه فرمود: لا تَمْلأَْ عَیْنَیْکَ مِنَ النَّظَرِ اِلَیْهِما اِلاّ بِرَأْفَۀٍ وَ رَحْمَۀٍ وَ لا تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ اَصْواتِهِما وَ لا یَدَیْکَ فَوْقَ
اَیْدیهِما وَ لا تَتَقَدَّمْ قُدّامَهُما.( 1) مفهوم آیه شریفه این است که جز با مهر و دلسوزي به آنان نگاه نکن و هرگز صداي خود را از
صداي آنان فراتر نبر و دست خویشتن را بر فراز دست آنان مگذار و از پیشاپیش آنان راه نرو. وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا.
و در باره آنان آمرزش بخواه و از خداي پر مهر تقاضا کن که در زندگی و پس از مرگشان، آمرزش و رحمت خود را بر آنان
بباراند، چرا که آنان تو را در دوران کودکی و ناتوانی و نیاز، پروراندند و تربیت کردند. یادآوري میگردد که آمرزش خواهی
براي آنان در صورتی است که با ایمان و توحیدگرا باشند و نه کفرگرا. از آیه شریفه این نکته دریافت میگردد که دعاي فرزند
براي آمرزش پدر و مادري که جهان را به درود گفتهاند پذیرفته میشود وگرنه خدا به این کار دستور نمیداد و سفارش
نمیفرمود. به باور پارهاي، خدا بدان جهت به فرزندان فرمان میدهد که به پدر و مادر سالخورده نیکی کنند، امّا به پدر و مادر
سفارش فرزندان را نمیکند که محبت فرزندان به پدران و مادران کهنسال اندك است در حالی که آنان فرزندانشان را بسیار
دوست میدارند. و بدان دلیل به دوران پیري آنان اشاره میکند، که در آن مرحله نیاز به مهر و یاري پیدا میکنند و فرزندان باید،
؛ هم از نظر عواطف انسانی و اخلاقی و هم تأمین اقتصادي به آنان خدمت کنند و برسند. ***** 1. تفسیر عَیّاشی، ج 2، ص 285
کافی، ج 2، ص 126 . (صفحه 15 ) از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آوردهاند که فرمود: رَغْمَ اَنْفِهِ، رَغْمَ اَنْفِهِ، رَغْمَ اَنْفِهِ، قالُوا: مَنْ
یا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: مَنْ اَدْرَكَ اَبَوَیْهِ عِنْدَ الْکِبَرِ اَحَ دُهُما اَوْ کِلاهُما وَ لَم یَدْخُلِ الْجَنَّۀَ.( 1) بینیاش به خاك مالیده شود، بینیاش به
خاك مالیده شود … بینیاش به خاك مالیده شود! پرسیدند: چه کسی اي پیامبر خدا؟ فرمود: آن کسی که پدر و مادرش یا یکی از
اَبو » آن دو نزد او به مرحله پیري رسند و با مهر و نیکی به آنان خشنودي خدا را فراهم نکند تا وارد بهشت پرطراوت و زیبا گردد. و
شرفیاب گردید و گفت: « بَنی سَلَمۀ » آورده است که: ما در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم که مردي از تیره « اُسَید اَنْصاري
اي پیامبر خدا! آیا پس از مرگ پدر و مادرم باز هم کار شایستهاي مانده است که در حق آنان انجام دهم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه
صفحه 58 از 369
و آله فرمود: آري. پرسید: چه کنم؟ فرمود: نماز، طلب آمرزش وفا به عهد و پیمان آنان، احترام به دوستانشان و دیگر پیوند با
نزدیکان آنان و صله رحم با آنان. یا رسُولَ اللّهِ! هَلْ بَقِیَ مِنْ بِرِّ اَبَوَيَّ شَیْءٌ اَبَرُّهُما بِهِ بَعْدَ مَوْتِهِما؟ قالَ صلی الله علیه و آله: نَعَم،
پس از « قَتادَه » ( اَلصَّلاةُ عَلَیْهِما، وَ الاِْسْتِغْفارُ لَهُما وَ اِنْقاذُ عَهْدِهِما مِنْ بَعْدِهِما وَ اِکْرامُ صَدیقِهِما وَ صِلَۀُ الرَّحِمِ الَّتی لا تُوصَلُ اِلاّ بِهِما.( 2
تلاوت آیه میگوید: آري، این گونه آموزش داده شدید و این سان فرمان یافتید، پس رهنمودها و درسهاي انسانساز خدا را
2. سُنَن اَبی داود، . برگیرید و به سیستم اخلاقی و تربیتی مورد سفارش او آراسته گردید. ***** 1. صحیح مُسْلِم، ج 4، ص 1978
( ج 4، ص 336 ؛ سُنَن اِبنِ ماجَه، ج 2، ص 1208 . (صفحه 16
174 . آیه
اشاره
لاوّبینَ غَفُورا پروردگار شما از درون دلهاي شما آگاه است (اگر لغزشی 􀁴 رَبُّکُمْ اَعْلَمُ بِما فی نُفُوسِکُمْ اِنْ تَکُونُوا صالِحینَ فَاِنَّهُ کانَ لِ
در این زمینه داشتید و جبران کردید شما را عفو میکند چراکه) هرگاه صالح باشید او توبه کنندگان را میبخشد. ( 25 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
هم به بازگشت با اراده گفته میشود و هم « رجوع » به بازگشت توأم با اراده را میگویند، در حالی که « اَوْب » از ماده « اَوّاب »
گفته میشود، چون در حقیقت توبه بازگشت توأم با اراده به سوي خدا است. و از آنجا که « اَوْبَۀ » « تَوْبَۀ » بیاراده، به همین دلیل به
صیغه مبالغه است به کسی گفته میشود که هرلحظه از او خطایی سرزند به سوي پروردگار بازمیگردد. بنابراین اگر بدون « اَوّاب »
قصد طغیان و سرکشی در برابر فرمان خدا لغزشی در زمینه احترام و نیکی به پدر و مادر از شما سرزند و بلافاصله پشیمان شدید و
در مقام جبران برآیید مسلما مشمول عفو خدا خواهید شد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث، در مورد سفارش به تکریم و گرامیداشت پدر و مادر میفرماید: رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فی نُفُوسِکُمْ پروردگارتان به
نیتها و اندیشههاي شما داناتر است و میداند که شما در اندیشه نیکی به آنان هستید و یا اهانت و آزار و نافرمانی؛ از این رو اگر
از فرزندي که قصدش خدمت به پدر و مادر است و نه نافرمانی آنان، امّا در مسیر زندگی از او لغزشی سر زد و آنان آزرده شدند،
خداي آمرزنده و مهربان از لغزش او میگذرد. به باور پارهاي منظور این است که: خدا به رازهاي درونی شما آگاه است. إِنْ
تَکُونُوا صالِحینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابینَ غَفُوراً. اگر شما به راستی شایسته کردار باشید و فرمانبرداري خدا پیشه سازید و توبه کنید، خدا
به مفهوم کسی است که توبهکار ،« اَوّب » میگوید: واژه « مُجاهِد » ( توبهکاران را مورد بخشایش و آمرزش قرار میدهد. (صفحه 17
و پرستشگر خدا باشد و از گناهان باز گردد و راه فرمانبرداري خدا پیش گیرد؛ و از حضرت صادق علیهالسلام نیز همین تفسیر
« سَعید بن مُسیَّب » . شایسته کردارانی هستند که فرمانبردار خدا و نیکوکار باشند ،« اَوّابین » بر آن است که « قَتادَه » روایت شده است. و
« اِبن عَبّاس » میگوید: به کسانی گفته میشود که دچار لغزش گردند و روي توبه به بارگاه خدا آورند و این کار تکرار گردد. و
میگوید: کسانی هستند که در فراز و نشیبها به سوي خدا باز میگردند. و نیز از او آوردهاند که: منظور ستایش کنندگان خدا
1) هان اي کوهها! به همراه او خدا را …) « یا جِبالُ أَوِّبی مَعَهُ » : هستند و این تفسیر را قرآن نیز تأیید میکند، چرا که میفرماید
ستایش کنید. به باور پارهاي منظور کسانی هستند که میان مغرب و عشا نماز میگزارند. از حضرت صادق علیهالسلام آوردهاند که
صفحه 59 از 369
فرمود: هان اي هشام! چهار رکعت نماز، که در هر رکعت آن پنجاه مرتبه سوره توحید خوانده شود، نماز توبه کنندگان و بازگشت
( کنندگان به سوي خداست. ***** 1. سوره سَبَأ، آیه 10 . (صفحه 18
175 . آیه
اشاره
وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیراً و حق نزدیکان را بپرداز و (همچنین) مستمند و وامانده در راه را و
هرگز اسراف و تبذیر مکن. ( 26 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
و به معنی پاشیدن دانه میآید، منتها این کلمه مخصوص مواردي است که انسان اموال خود را به « بذر » در اصل از ماده « تَبْذیر »
است. و به تعبیر دیگر تبذیر آن است که « ریخت و پاش » صورت غیرمنطقی و فساد، مصرف میکند و معادل آن در فارسی امروز
مال در غیر موردش مصرف شود هر چند کم باشد و اگر در موردش صرف شود تبذیر نیست هر چند زیاد باشد. چنان که در تفسیر
مَنْ اَنْفَقَ شَیْئا فی غَیْرِ طاعَۀِ اللّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ وَ مَنْ » : عیاشی از امام صادق میخوانیم که در ذیل این آیه در پاسخ سؤال کنندهاي فرمود
اَنْفَقَ فی سَبیلِ اللّهِ فَهُوَ مُقْتَصِ دٌ: کسی که در غیر راه اطاعت فرمان خدا مالی انفاق کند، تبذیر کننده است و کسی که در راه خدا
دقت در مسأله اسراف و تبذیر تا آن حد است که در حدیثی میخوانیم پیامبر صلی الله علیه و آله از راهی .« انفاق کند میانهرو است
،« چرا اسراف میکنی اي سعد » : عبور میکرد، یکی از یارانش به نام سعد مشغول وضو گرفتن بود و آب زیاد میریخت، فرمود
(1).« نَعَمْ وَ اِنْ کُنْتَ عَلی نَهْرٍ جارٍ: آري هر چند در کنار نهر جاري باشی » : فرمود «؟ آیا در آب وضو نیز اسراف است » : عرض کرد
منظور از ذي القربی در اینجا چه کسانی هستند؟
به معنی بستگان و نزدیکان است و در این که منظور از آن در این جا معنی عام است یا خاص در میان مفسران « ذَي الْقُرْبی » کلمه
ذیل آیه مورد ،« تفسیر صافی » بحث است. 1 بعضی معتقدند مخاطب، همه مؤمنان و مسلمانان هستند و منظور ***** 1- بنا به نقل
بحث. (صفحه 19 ) پرداختن حق خویشاوندان به آنها است. 2 بعضی دیگر میگویند مخاطب پیامبر صلی الله علیه و آله است و
منظور پرداختن حق بستگان پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها است، مانند خمس غنایم و سایر اشیایی که خمس به آنها تعلق
میگیرد و به طور کلی حقوقشان در بیتالمال. لذا در روایات متعددي که از طرق شیعه و اهل تسنن نقل شده میخوانیم که به
را به او بخشید. فدك زمین آباد و « فدك » هنگام نزول آیه فوق، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را خواند و سرزمین
محصول خیزي در نزدیکی خیبر بود و از مدینه حدود 140 کیلومتر فاصله داشت و بعد از خیبر، نقطه اتکاء یهودیان در حجاز به
شمار میرفت (به کتاب مَراصِ دُ الاِْطِّلاعِ ماده فدك مراجعه شود). بعد از آن که یهودیان این منطقه بدون جنگ تسلیم شدند پیامبر
صلی الله علیه و آله این سرزمین را طبق تواریخ و اسناد معتبر به فاطمه علیهاالسلام بخشید، اما بعد از رحلت آن حضرت، مخالفان آن
را غصب نمودند و سالیان دراز به صورت یک حربه سیاسی در دست آنها بود اما بعضی از خلفا اقدام به تحویل آن به فرزندان
فاطمه علیهاالسلام نمودند. در حدیثی که از منابع اهل تسنن از ابوسعید خدري صحابه معروف پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده
لَمّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعالی وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ اَعْطی رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فاطِمَ ۀً فَدَکا: هنگامی که آیه و آتِ ذَا » : میخوانیم
صفحه 60 از 369
1) از بعضی از روایات استفاده میشود ).« الْقُرْبی حَقَّهُ نازل شد پیامبر صلی الله علیه و آله سرزمین فدك را به فاطمه علیهاالسلام داد
وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ: » که حتی امام سجاد به هنگام اسارت در شام با همین آیه به شامیان استدلال فرمود و گفت: منظور از آیه
ولی این دو .«( ماییم که خدا به پیامبرش دستور داده که حق ما ادا شود (و این چنین شما شامیان همه این حقوق را ضایع کردید
تفسیر با هم منافات ندارد، همه موظف هستند حق ذي القربی را بپردازند پیامبر صلی الله علیه و آله هم که رهبر جامعه اسلامی است
موظف است به این وظیفه الهی عمل کند، در حقیقت اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله از روشنترین مصداقهاي ذي القربی و
( صفحه 20 ) .« میزان الاعتدال » ،« درالمنثور » ،« مجمعالبیان » - شخص پیامبر صلی الله علیه و آله از روشنترین افراد مخاطب ***** 1
به این آیه است. به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله حق ذيالقربی را که خمس و همچنین فدك و مانند آن بود به آنها
بخشید، چرا که گرفتن زکات که در واقع از اموال عمومی محسوب میشد براي آنها ممنوع بود.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
اشاره
ریخت و پاش نمودن و پراکنده ساختن ثروت، به سان افشاندن بذر در راه نادرست و ظالمانه، امّا اگر در راه درست و :« تَبْذیر »
گفته نمیشود. « تَبْذیر » عادلانه هزینه شود
رعایت حقوق آشنا و بیگانه و اداي آن
در آیات پیش، قرآن مردم را به توحیدگرایی و رعایت حقوق و حرمت پدر و مادر فراخواند، اینک روي سخن را به پیامبر گرامی
نموده و مقررات و احکام دیگري را ترسیم میکند و نخست میفرماید: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ و حقوق خویشاوندان را که خدا مقرّر
منظور این است که: و حقوق خویشاوندان را که خدا واجب فرموده است « حَسَن » و « اِبن عَبّاس » فرموده است به آنان بده. به باور
اِبن » منظور دادنِ حقوق نزدیکان پیامبر است. وي میافزاید: هنگامی که « سُدي » براي آنان به رسمیت بشناس و عطا کن. امّا به باور
امام سجاد علیهالسلام را به سوي شام به همراه خاندان رسالت گسیل میداشت تا یزید در مورد آنان تصمیم بگیرد، آن « زیاد
حضرت به مردي از شامیان فرمود: أَ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ؟ آیا قران خواندهاي؟ آن مرد گفت: آري؛ فرمود: أَما قَرَأْتَ: وَ آتِ ذَا الْقُرْبی
حَقَّهُ؟ آیا این آیه را نخواندهاي که میفرماید: و حقوق نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله را ادا کنید؟ پاسخ داد: چرا این آیه را
، 1. تفسیر عَیّاشی، ج 2 ***** ( خواندهام … آیا شما نزدیکان پیامبرید؟ وَ اِنَّکُمْ ذُو الْقُرْبَی الَّذي اَمَرَ اللّهُ اَنْ یُؤْتی حَقَّهُ؟ قالَ: نَعَم!( 1
ص 287 . (صفحه 21 ) فرمود: آري، ما همان نزدیکان پیامبریم که در این آیه مورد سفارش قرار گرفتهایم. و این مطلب از حضرت
آورده است که: با فرود این آیه شریفه، پیامبر صلی الله علیه و آله « ابو سعید خُدري » . باقر و صادق علیهمالسلام نیز روایت شده است
« مَأمُون » 1) و نیز آوردهاند که ) « اَعْطی رَسُولُ اللّهِ فاطِمَۀَ فَدَکاً ،« وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ » را به فاطمه بخشید. لَمّا نَزَلَ هذِهِ الآْیَۀُ « فَدَك »
به فرزندان « فَدَك » پرسید، که وي در پاسخ نوشت: هان اي مَأمُون! باید « فَدَك » نوشت و از او در مورد « عَبدُالله بن موسی » نامهاي به
را به فرزندان فاطمه علیهاالسلام واگذار « فَدَك » فاطمه علیهاالسلام واگذار گردد و به همین روایت استدلال کرد. خلیفه عباسی نیز
نمود. وَ الْمِسْکینَ و زکات را که حق بینوایان است به آنان بدهید. وَ ابْنَ السَّبیلِ و نیز حق مسافر و درمانده را به آنان بدهید. وَ لا
به مفهوم کسی است که ثروت و امکانات را به ناروا هزینه میکند. و « مُبَذِّر » واژه ،« اِبن مَسْعود » و « اِبن عَبّاس » تُبَذِّرْ تَبْذیرا. به باور
است، امّا اگر همه ثروت خود را در راه حق و « مُبَذِّر » میگوید: اگر کسی اندك ثروتی در راه باطل و بیداد هزینه کند « مُجاهِد »
نمیگویند. از امیر مؤمنان علیهالسلام آوردهاند که فرمود: کُنْ زامِلَۀَ الْمُؤْمِنینَ وَ اِنَّ خَیْرَ الْمَطایا اَمْثَلُها « مُبَذِّر » عدالت هزینه نماید، به او
صفحه 61 از 369
وَ اَسْلَمُها ظَهرا وَ لا تَکُنْ مِنَ المُبَذِّرینَ گرهگشا و باربردار از دوش مردم با ایمان باش و بدان که بهترین مرکبها آنهایی هستند که
درست و بجا رام باشند و وظیفه خود را انجام دهند و مباد که از اسرافکاران ***** 1. حَسَکانی، شَواهِدُ التَّنْزیل، ج 1، ص 338 و
339 . (صفحه 22 ) باشی و ثروت خود را بیهوده و به ناروا هزینه کنی.
176 . آیه
اشاره
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَ ۀِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طیناً به یاد آورید زمانی را که به فرشتگان گفتیم براي
/ آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که گفت آیا براي کسی سجده کنم که او را از خاك آفریدهاي؟ ( 61
اسراء) قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذي کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاَّ قَلیلًا (سپس) گفت این کسی را که بر من
ترجیح دادهاي اگر تا روز قیامت مرا زنده بگذاري همه فرزندانش را جز عده کمی گمراه و ریشهکن خواهم ساخت. ( 62 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
این سجده یک نوع خضوع و تواضع به خاطر عظمت خلقت آدم و امتیاز او بر سایر موجودات و یا سجدهاي بوده است به عنوان
پرستش در برابر خداوند به خاطر آفرینش چنین مخلوق شگرفی. گرچه ابلیس در اینجا به عنوان استثناء از فرشتگان آمده، امّا او به
شهادت قرآن هرگز جزء فرشتگان نبوده، بلکه بر اثر بندگی خدا در صف آنها قرار داشت او از جن بود و خلقت ناري داشت.
به معنی از ریشه کندن چیزي است، بنابراین گفتار مزبور اشاره به این است که من کل بنیآدم را جز « اِحْتِناك » از ماده « اََحْتَنِکَنَّ »
به معنی زیر گلو بوده باشد در واقع « حَنَک » از ماده « اََحْتَنِکَنَّ » عده کمی از جاده اطاعت تو بر میکنم. این احتمال نیز وجود دارد که
( شیطان میخواهد بگوید من به گردن همه آنها ریسمان وسوسه میافکنم و به جاده خطا میکشانم. (صفحه 23
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
اشاره
به مفهوم ریشهکن ساختن و از بیخ و بن درآوردن چیزي آمده است، به همین جهت هنگامی که ملخ زراعت را به طور :« اِحْتِناك »
.« اِحْتَنَکَ الجَرادُ الزَّرْعَ » : کامل بخورد، عرب میگوید
دامهاي گوناگون شیطان بر سر راه انسان
در آیات پنجگانه 61 تا 65 سخن از آفرینش انسان، فرمان آفریدگارش به فرشتگان براي سجده آوردن در برابر او، سرکشی و
سرباز زدن ابلیس از فرمان خدا، رانده شدن آن موجود خودکامه از رحمت خدا، اعلام جنگ پایان ناپذیرش با فرزندان آدم و
گشودن انواع دامها و نقشههاي گمراهگرانه بر سر راه آنان و … است. در آیه مورد بحث میفرماید: وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَۀِ اسْجُدُوا لِآدَمَ
فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ و آن گاه را به یادآور که ما به فرشتگان گفتیم: براي آدم سجده کنید و از پی فرمان ما همگی آنان جز ابلیس
سجده کردند. قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طیناً. این فراز پرسش انکاري است و منظورش این است که ابلیس گفت: بار خدایا! من
چگونه براي آدم سجده کنم در صورتی که از او بهترم؟ اصل و ریشه من از آتش است و از اصل او که از خاك است برتر و پر
شرافتتر است. از این آیه چنین دریافت میگردد که ابلیس میدانست که آدم بر فرشتگان برتري دارد، چرا که اگر این را در نیافته
صفحه 62 از 369
بود دلیلی نداشت که سرباز زند و سجده نکند.
سجده براي آدم به خاطر فرمانبرداري از خدا
آفریدگار هستی ممکن است به فرشتگان فرمان دهد که در برابر آدم و براي او، در راه فرمانبرداري از آفریدگار خویش سجده
آورند، امّا هرگز به پرستش او فرمان نمیدهد؛ چرا که سجده در حقیقت تواضع در برابر دیگري و بزرگداشت اوست که درجات و
مراحل گوناگونی دارد و در گرو اندیشه و نیّت سجده گزار است که بالاترین مرحله آن پرستش میباشد و ویژه ذات پاك
خداست. امّا پرستش و عبادت این گونه نیست، چرا که عبادت و پرستش، برترین و بالاترین درجه خضوع و فروتنی دل و قلب
(صفحه 24 ) در برابر خداست و این براي غیر خدا نارواست. به بیان دیگر، عبادت و پرستش بر خلاف سجده که داراي مراحلی
است تنها یک مرحله دارد و اگر در محتوا به خاطر رشد و معنویت و چگونگی اخلاص مردم نیایشگر و پرستشگر مراتبی نیز داشته
باشد، همه مراتب آن، از آنِ خداست و نمیتوان جز او را پرستید. با این بیان روشن میشود که اگر کسی به طور ناخواسته و بدون
توجّه، در برابر قدرتی سجده آورد، بزرگداشت او به حساب نمیآید، درست همانگونه که دیگر کارهاي اعضا و اندامها نیز نیاز
به قصد و آهنگ و نیت دارد تا رسمیت یابد. قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذي کَرَّمْتَ عَلَیَّ ابلیس گفت: پروردگارا به من بگو: چرا آدم را با
اینکه من از آتش پدید آمدهام و او از خاك بر من برتري بخشیدهاي؟ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاَّ قَلیلًا. در مورد
منظور این است که: اگر مرگ مرا تا روز رستاخیز به تأخیر افکنی و به من مهلت « ابو مُسْلِم » این فراز سه نظر آمده است: 1 به باور
دهی، فرزندان آدم را به بیراهه میبرم و آنان را به سان حیوان چموشی لگام میزنم و از پی خویش به سوي گناه و زشتکاري
میکشانم؛ آري تنها گروهی اندك که مورد لطف ویژه تو هستند و به بارگاهت اخلاص میورزند در اسارت و مهار من نخواهند
منظور این است که: اگر به من تا روز رستاخیز مهلت دهی، بر فرزندان آدم سلطه و استیلا خواهم « اِبن عَبّاس » بود. 2 امّا به باور
میگوید: منظورش این است که: اگر مرا مهلت دهی، همانگونه « جُبّائی » جست و آنان را به بند اسارت خویش خواهم افکند. 3
که ملخ سراسر مزرعه را میخورد، من نیز همه آنان را به تدریج گمراه خواهم کرد و به گونهاي وسوسه و اغواگري خواهم نمود
که همه را درمانده سازم. ابلیس بدان جهت چنین طمعی در مورد فرزندان آدم یافت که خدا به فرشتگان فرمود که آدم را
در این مورد میگوید: ابلیس پیش از این، « حَسَن » !؟ میآفریند و آنان گفتند: آیا در زمین کسی را قرار میدهی که تباهی مینماید
به وسوسه آدم پرداخته و او را در برابر گمراهگريهاي خود ناتوان یافته بود، از این رو میدانست که نسل و تبار او از خودش
( ضعیفتر و آسیبپذیرتر خواهند بود. (صفحه 25
177 . آیه
اشاره
قالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً فرمود: برو هر کس از آنان از تو تبعیّت کند جهنم کیفر آنها است،
کیفري است فراوان. ( 63 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در این هنگام براي این که میدان آزمایشی براي همگان تحقق یابد، و وسیلهاي براي پرورش مؤمنان راستین فراهم شود که انسان
همواره در کوره حوادث پخته میشود و در برابر دشمن نیرومند، قوي و قهرمان میگردد، به شیطان امکان بقاء و فعالیت داده شده
صفحه 63 از 369
است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
کامل و فراوان. در آیه مورد بحث روشنگري میکند که چگونه حکمت آفریدگار هستی بر آن قرار گرفت که به ابلیس :« مَوْفُور »
مهلت دهد و شرایط را براي یک آزمون سازنده و جدّي براي تعالی جویان فراهم آورد. به همین جهت هم ضمن تحقیر ابلیس به او
فرمود: برو که هر کس از فرزندان آدم از تو پیروي کند و گفتار باطل و فریبه کارانه تو را بپذیرد، سزاي خود را به طور کامل و
( بدون کم و کاست، از آتش دوزخ دریافت خواهد کرد. (صفحه 26
178 . آیه
اشاره
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ
إِلاَّ غُرُوراً هر کدام از آنها را میتوانی با صداي خودت تحریک کن و لشکر سواره و پیادهات را بر آنها گسیل دار و در ثروت و
فرزندانشان شرکت جوي و آنها را با وعدهها سرگرم کن ولی شیطان جز فریب و دروغ وعدهاي نمیدهد. ( 64 / اسراء) إِنَّ عِبادي
لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفی بِرَبِّکَ وَکیلًا (اما بدان) تو هرگز سلطهاي بر بندگان من پیدا نخواهی کرد و آنها هیچگاه به دام تو
گرفتار نمیشوند همین قدر کافی است پروردگارت حافظ آنها باشد. ( 65 / اسراء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
به معنی فریاد شدید است « جَلَبَۀ » در اصل از « اِجْلاب » از ماده « اَجْلِبْ » . به معنی تحریک و برانگیختن است « اِسْتِفْزاز » از ماده « اِسْتَفْزِزْ »
و اِجْلاب به معنی راندن و حرکت دادن با نهیب و فریاد میباشد.
وسایل چهارگانه وسوسهگري شیطان براي انحراف خانوادهها
گرچه در آیات فوق، مخاطب شیطان است و خداوند به عنوان یک فرمان تهدیدآمیز به او میگوید هرچه از دستت ساخته است
بکن و با وسایل گوناگون به اغواي بنیآدم برخیز، ولی در واقع هشداري است به همه انسانها که طرق نفوذ شیطان را دریابند و از
تنوع وسایل وسوسههاي او آگاه شوند. جالب این که قرآن در آیه فوق به چهار بخش مهم و اصولی از این وسایل، اشاره میکند و
که « وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ » به انسانها میگوید که از چهار طرف مراقب خویش باشند: 1 برنامههاي تبلیغاتی جمله
بعضی از مفسران آن را تنها به معنی نغمههاي هوسانگیز موسیقی و خوانندگی تفسیر کردهاند معنی وسیعی دارد که هر گونه
تبلیغات گمراهکننده را که در آن از وسایل صوتی و سمعی استفاده میشود شامل میگردد. به این ترتیب نخستین برنامه شیطان،
(صفحه 27 ) استفاده از این وسایل است. این مسأله مخصوصا در دنیاي امروز که دنیاي فرستندههاي رادیویی و دنیاي تبلیغات
گسترده سمعی و بصري است، از هر زمانی روشنتر و آشکارتر است، چرا که شیاطین و احزاب آنها در شرق و غرب جهان بر این
وسیله مؤثر تکیه دارند و بخش عظیمی از سرمایههاي خود را در این راه مصرف میکنند، تا بندگان خدا را استعمار کنند و از راه
حق که راه آزادي و استقلال و ایمان و تقوي است منحرف سازند و به صورت بردگانی بیاراده و ناتوان درآورند. 2 استفاده از
صفحه 64 از 369
نیروي نظامی این منحصر به عصر و زمان ما نیست که شیاطین براي یافتن منطقههاي نفوذ به قدرت نظامی متوسّل میشوند، همیشه
بازوي نظامی یکی از بازوهاي مهم و خطرناك همه جباران و ستمگران جهان بوده است، آنها ناگهان در یک لحظه به نیروهاي
مسلّح خود فریاد میزنند و به مناطقی که ممکن است با مقاومت سرسختانه، آزادي و استقلال خویش را باز یابند گسیل میدارند و
را دارد تنظیم کردهاند، به این ترتیب که پارهاي از « اِجْلاب » حتّی در عصر خود میبینیم برنامه گسیل سریع که درست همان مفهوم
قدرتهاي جهانخوار غرب نیروي ویژهاي، آماده ساختهاند که بتوانند آن را در کوتاهترین مدت در هر منطقهاي از جهان که منافع
نامشروع شیطانیشان به خطر بیفتد اعزام کنند و هر جنبش حقطلبانهاي را در نطفه خفه نماید. و قبل از وصول این لشکر سریع، زمینه
را با جاسوسان ماهر خود که در واقع لشکر پیاده هستند آماده میسازند. غافل از این که خداوند به بندگان راستینش در همین آیات
وعده داده است که شیطان و لشکر او هرگز بر آنها سلطه نخواهند یافت. 3 برنامههاي اقتصادي و ظاهرا انسانی یکی دیگر از وسایل
مؤثر نفوذ شیطان از طریق شرکت در اموال و نفوس است، باز در اینجا میبینیم بعضی از مفسران شرکت در اموال را منحصرا به
و شرکت در اولاد را فقط به معنی فرزندان نامشروع دانستهاند در حالی که این دو کلمه معنی بسیار وسیعتري دارد که « ربا » معنی
همه اموال حرام و فرزندان نامشروع و غیر آن را شامل میشود. مثلاً در عصر و زمان خود میبینیم که شیاطین جهانخوار، مرتبا
پیشنهاد سرمایهگذاري و تأسیس شرکتها و (صفحه 28 ) ایجاد انواع کارخانهها و مراکز تولیدي در کشورهاي ضعیف میکنند و
زیر پوشش این شرکتها انواع فعالیتهاي خطرناك و مضر را انجام میدهند، جاسوسهاي خود را به نام کارشناس فنی یا مشاور
اقتصادي و مهندس و تکنیسین به این کشورها اعزام میدارند و بالطائف الحیل آخرین رمق آنها را میمکند و از رشد و نمو و
استقلال اقتصادي آنها جلوگیري میکنند. و نیز از طریق تأسیس مدارس، دانشگاهها، کتابخانهها، بیمارستانها و جهانگردي در
فرزندان آنها شرکت میجویند، جمعی از آنها را به سوي خود متمایل میسازند، حتّی گاهی با کمکهاي سخاوتمندانه از طریق
بورس تحصیلی که در اختیار جوانان میگذارند آنها را به طور کامل به فرهنگ و برنامه خود جلب میکنند و در افکار آنها شریک
میشوند. 4 برنامههاي مخرب روانی استفاده از وعدههاي مغرور کننده و انواع فریبها و نیرنگها یکی دیگر از برنامههاي شیطانها
است، آنها روانشناسان و روانکاوان ماهري را براي اغفال و فریب مردم ساده دل و حتّی هوشیار تربیت کردهاند، گاهی به نام این که
دروازه تمدن بزرگ در چند قدمی آنها است و یا این که در آینده نزدیکی در ردیف اولین کشورهاي متمدن و پیشرو قرار خواهند
گرفت و یا این که نسل آنها نسل نمونه و بینظیري است که میتواند در پرتو برنامههاي آنان به اوج عظمت برسد و امثال این
خلاصه میشود. و گاهی به عکس از طریق تحقیر و « وَعْدِهُمْ » خیالات و پندارها، آنها را سرگرم میسازند که همه در جمله
تضعیف روحیه و این که آنها هرگز مبارزه با قدرتهاي عظیم جهانی را ندارند و میان تمدّنشان با تمدّن کشورهاي پیشرفته صدها
سال فاصله است آنان را از هر گونه تلاش و کوششی بازمیدارند. این قصه سر دراز دارد و طرق نفوذ شیطان و لشکریان او یک راه
و دو راه نیست ( 1)، اینجا است که عباد اللّه و بندگان راستین خدا با دلگرمی که از وعده قطعی او در این آیات به ***** 1- در
زمینه این که خدا چرا شیطان را آفرید در تفسیر 39 / بقره و در مورد وسوسهها و معنی شیطان در قرآن در جلد 6 صفحه 115 تفسیر
نمونه و جلد 1 صفحه 136 بحث شده است. (صفحه 29 ) دست میآورند به جنگ با این شیاطین برمیخیزند و کمترین وحشتی به
خود راه نمیدهند و میدانند سر و صداي شیاطین هر قدر زیاد باشد بیمحتوا و توخالی است و با قدرت ایمان و توکل بر خدا
وَ کَفی بِرَبِّکِ وَکیلًا: خداوند بهترین حافظ » برهمه آنها میتوان پیروز شد و نقشههاشان را نقش برآب کرد چنان که قرآن میگوید
.« و نگاهبان و یار و یاور آنها است
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
اشاره
صفحه 65 از 369
نیرو و :« اِسْتِطاعَۀ » . به مفهوم انگیزش سریع و به لغزش افکندن دیگري با تردستی و فریب و دور ساختن او از راه درست :« اِسْتِفْزاز »
سواره نظام؛ و به مفهوم اسبها :« خَیْل » . راندن و به حرکت آوردن دیگري با فریاد و نهیب زدن :« اِجْلاب » . توان براي انجام کارها
پیاده نظام. :« رَجِل » . نیز آمده است
راههاي نفوذ شیطان
آنگاه در اشارهاي هشدار دهنده به راههاي نفوذ ابلیس در دلها و نیز به منظور نشان دادن دامها و ابزارهاي او در راه فریب فرزندان
آدم بود که در ادامه سخن با آن موجود رانده شده فرمود: وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ هر کسی از آنان را توانستی با
تحریک و وسوسه خود به گمراهی سوق ده و از راه حق و عدالت به بیراهه بر! این فراز گرچه به صورت امر و فرمان آمده، امّا در
در این مورد میگوید: هرگاه کسی بخواهد فردي را هشدار دهد و از عصیان بر حذر دارد « اِبن عَبّاس » . حقیقت هشدار است
میگوید: هرچه میخواهی انجام بده که سرانجام فرجام شوم بیدادت را خواهی دید. (صفحه 30 ) آري در آیه شریفه هشدار به
صورت فرمان آمده است و این شیوه در حقیقت به این میماند که به کسی فرمان دهند که به خودش اهانت روا دارد و خود را
در آیه شریفه، ساز و آواز و ترانههاي وسوسه انگیز است. امّا به باور برخی « بِصَوْتِکَ » میگوید منظور از واژه « مُجاهِد » . رسوا سازد
دیگر منظور از آواز شیطان، هر آواز و صدا و ندایی است که انسان را به سوي گناه و ستم فراخواند و او را به سوي زشتی سوق
دهد. وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وسوسههاو نیرنگها، پیروان و رهروان و فرزندان و یاران خود را به سان سپاهیان سواره نظام و پیاده
زایده است و آیه نشانگر آن است که هر سواره و یا پیاده از آدمیان گرفته تا جنیّان که « باء » نظام، بر ضد آنان بسیج کن. بااین بیان
در راه نافرمانی خدا گام برمیدارند، از سواره نظام و پیاده نظام شیطان شمرده میشوند. به باور پارهاي منظور این است که، سواره
نظام و پیاده نظام خود را گردآور و همه را براي گمراه ساختن فرزندان انسان بسیج نما! وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ و در دارایی
منظور مال حرام و فرزند نامشروع و بیاصل و تبار است. امّا به « مُجاهِد » و « حَسَن » ،« اِبن عَبّاس » و فرزندان آنان شرکت جوي! به باور
منظور همان بدعتگذاري شركگرایان است که گوش شترها را با یک شرایط و شیوه خرافی میشکافتند و یا آنها را « قَتادَه » باور
« کَلْبی » . رها میکردند … و منظور از شرکت شیطان در نسل و تبار آنان این است که آنان را یهودي، مسیحی و مجوسی بار آورند
میگوید: « اِبن عَبّاس » در این مورد آورده است که، شیطان در هر ثروت و روابط جنسی حرام شرکت میجوید. (صفحه 31 ) و
و … بر کودکان و یا زنده به گور ساختن دختران است. وَعِدْهُمْ و به « عَبدُ حَرْث » : منظور از گزینش نامهاي زشت و ناپسند، چون
دروغ به آنان وعده ده که جاودانه در دنیا خواهند زیست و از فرارسیدن رستاخیز و حساب و کتاب و کیفر و پاداش خبري نیست.
گفتنی است که همه این فرازها و جملات، هشدارهایی هستند که در قالب فرمان و به صورت امر آمدهاند. وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ اِلاّ
غُرُورا. و در پایان آیه شریفه، در یک فراز روشنگري میکند که: هان اي مردم! بهوش باشید که همه وعدههاي شیطان دروغ و
بیاساس و بافتههایی فریبنده است. پس از هشدار به فرزندان انسان در آیه پیش، اینک قرآن دگرباره روي سخن را متوجّه شیطان
میسازد و میفرماید: اِنَّ عِبادي لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ تو هیچ سلطهاي بر آن بندگان من که به راستی فرمانبردار من باشند و
مقررات را رعایت کنند نخواهی داشت، چرا که آنان نیک میدانند که وعدهها و بافتههاي تو دروغ و فریبنده است، به همین جهت
فریب تو را نخواهند خورد. به باور برخی منظور این است که، تو را اي شیطان! بر بندگان راستین من چیرگی و تسلّطی نیست؛ تنها
کار تو این است که آنان را وسوسه میکنی و بدین وسیله آنان را به سوي گناه و نافرمانی خدا بر میانگیزي، امّا هرگز نمیتوانی از
راه زور و اجبار آنان را به گناه و نافرمانی وادار سازي. وَ کَفی بِرَبِّکَ وَکیلًا. و همین کافی و بسنده است که پروردگارت حافظ و
( نگهبان این بندگان راستین خویش است و آنان را از آفت شرك و فریب شیطان حفظ میکند. (صفحه 32
صفحه 66 از 369
سرگذشت